سالهاست که پرفروشترین کتابها را خانمها نوشتهاند؛ بنابراین باید قبول کنیم که نوشتن یک هنر زنانه است…
رامبد خانلری، دبیر مجموعه «سمر» در نشست تحلیلی این مجموعه گفت: سالهاست که پرفروشترین کتابها را خانمها نوشتهاند؛ بنابراین باید قبول کنیم که نوشتن یک هنر زنانه است. یعنی خانمها با اینکه برای داستان نوشتن، کار سختتری نسبت به آقایان دارند؛ اما موفقتر بودهاند. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، داستانهای «سمر» کتابهایی هستند که در مجموعه تالیفات ایرانی نشر بان و نشر آگه منتشر شدهاند. رامبد خانلری، پونه ابدالی، مهام میقانی و شرمین نادری از جمله مولفان داستانهای «سمر» هستند. از این رو نشست تحلیلی درباره داستانهای «سمر» با حضور احسان رضایی، رامبد خانلری و عبدالرسول شاکری عصر روز چهارشنبه(6تیرماه) در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
دوست داشتم داستان رو به جلو داشته باشیم
رامبد خانلری، دبیر این مجموعه در ابتدای این نشست گفت: درباره مجموعه «سمر» باید بگویم که این مجموعه، مجموعهای از داستانهای دوستانی است که خیلی دوست داشتم در زمانی مناسب، کتابم با کتابهای این افراد در مجموعهای منتشر شود. در واقع این مجموعهای، متشکل از آثار نویسندگانی است که من قبل از آغاز بهکار این مجموعه طرفدارشان بودم.
وی ادامه داد: این مجموعه قرار است که با همین سازوکار ادامه پیدا کند. تا به اینجا نیز ما نسخه سیاه که داستانهای گونه وحشت و وهمی است را منتشر کردهایم. در نسخه خاکستری، کتابهای اجتماعی آمده است و در نسخه قرمز، مخاطب با داستانهای جنایی، معمایی و هیجانی روبهرو است. همچنین در آینده نسخههای دیگری نیز اضافه خواهد شد که از این بین میتوانم به نسخه نارنجی اشاره کنم که شامل داستانهای فانتزی است.
جرأت نداریم در داستان اسمی از اینستاگرام و فیسبوک بیاوریم
دبیر مجموعه «سمر» در توضیح نسخه کتابهای خاکستری گفت: قبل از مجموعه سمر در انتشارات آگه مجموعهای تحت عنوان «كارگاه داستان نو واژه» زیر نظر فرهاد فیروزی منتشر میشد که اگر اشتباه نکنم پنج عنوان کتاب داشت. من همچنان فکر میکنم که این مجموعه چه از نظر داستانی و چه از نظر ظاهر یکی از محترمترین مجموعههای داستانی است که در تاریخ ادبیات داستانی ایران منتشر شده است.
وی ادامه داد: در ادبیات ما یکسری آفت وجود داشت که هنوزم وجود دارد. مثلا وقتی به داستان ایرانی برمیخوریم، یا با داستانی روبهرو هستیم که خیلی شبیه به داستان ترجمه است یا خیلی شبیه به نسل طلایی داستاننویسی ماست. در چنین وضعیتی خیلی دوست داشتم که داستان رو به جلو داشته باشیم؛ یعنی داستانی که در زندگی امروز رخ دهد. برای مثال ما از 24 ساعت، چهار ساعت در اینستاگرام وقت میگذرانیم اما در داستان هنوز جرائت نداریم که اسمی از اینستاگرام و فیسبوک بیاوریم.
نوشتن هنر زنهاست
خانلری با اشاره به رو به جلو بودن مجموعه «سمر» اظهار کرد: من دوست داشتم مجموعه رو به جلو تشکیل دهیم، به همین دلیل به سراغ دوستانی آمدم که داستانهای رو به جلو داشتند. آن مجموعه «كارگاه داستان نو واژه» بهشدت مجموعه رو به جلویی بود؛ چراکه اگر شما همین الان به آن مراجعه کنید، فکر میکنید که با تاریخ شفاهی یک دوره روبهرو هستید. این مجموعه یک ویژگی داشت و آن این بود که به شدت زنانه بود. به همین خاطر من نسخه خاکستری را بیش از هرکسی حق نویسندگان خانم میدانم.
وی ادامه داد: دلم میخواهد یک حرف خطرناک بزنم که شاید عدهای به من فحش بدهند اما باید بگویم که نوشتن هنر زنهاست. ما وقتی میگویم «او رفت» یعنی آن مرد رفت و یک خانم برای نوشتن، قبل از هر چیزی باید با جنسیت مردانه زبان مبارزه کند. از طرفی شما بیایید و کتابهای پرفروش چند سال اخیر ادبیات را بررسی کنید و ببینید که کتابهای پرفروش ادبیات را چه کسانی نوشتهاند.
نویسنده کتاب «سورمهسرا» با تاکید به نقش زنان در ادبیات امروز گفت: سالهاست که پرفروشترین کتابها را خانمها نوشتهاند؛ بنابراین باید قبول کنیم که نوشتن یک هنر زنانه است. یعنی خانمها با اینکه برای داستان نوشتن، کار سختتری نسبت به آقایان دارند؛ اما موفقتر بودهاند. در نتیجه برای دنبال کردن این حرکت ما باید در ایران خانمهایی که رو به جلو مینوشتند را پیدا میکردیم. وی ادامه داد: خوشحالم که تا به حال شانس با ما یار بوده و توانستهایم با خانمها نادری، ملکمرزبان و ابدالی همکاری داشته باشیم و خوشبختانه داستانهای این دوستان با استقبال خوبی همراه بوده است.
تازه به الفبای ادبیات جنایی رسیدهایم
خانلری در توضیح نسخه قرمز گفت: شاید بیش از دو سال است که ادبیات ما به داستانهای جنایی-معمایی رو آورده است. من خودم با ادبیات جنایی داستانخوان شدم و هنوز هم وقتی حوصله خواندن هیج داستانی را ندارم، داستان جنایی میخوانم. به نظر من ادبیات جنایی تنها شکلی از داستان است که اگر شما طرح شسته و رفتهای نداشته باشید، نمیتوانید داستان بنویسید. یعنی داستان باید طرحی داشته باشد که در نقطه آ شروع شود و در نقطه ب پایان یابد. بنابراین چون ما ایرانیها آدم این مدل فکر کردن نیستیم تا به حال ادبیات جنایی هم نداشتهایم.
وی افزود: ادبیات جنایی خیلی فرق کرده است. یعنی از آن ادبیاتی که افراد به یک ویلا میروند و در آن ویلا یک نفر کشته میشود و همه چیز در یک مکان است فاصله گرفته و امروز به یک داستان جنایی رسیدهایم که یک شهر درگیر آن هستند. ما در این چند سالی که ادبیات جنایی مد شد تازه به الفبای این داستانها رسیدهایم؛ اما من در چنین وضعیتی به داستان جنایی مهام میقانی برخوردم که بیشتر از آنکه شبیه داستانهای جنایی ایرانی باشد، شبیه به داستانهای جنایی روز دنیاست. این نویسنده با اشاره به داستان مهام میقانی گفت: ریسک بزرگی برای ما و نشر بود که با همین یک داستان مجموعه را شروع کردیم؛ شاید در ادامه با چنین داستانی برنخوریم تا با همین کیفیت بتوانیم مجموعه قرمز را ادامه دهیم. البته خوشبختانه داستان دوم را از محمد میرقاسمی گرفتیم که به زودی منتشر خواهد شد و میتوانم قول دهم که به خوبی داستان میقانی است.
موراکامی ۳۰ کتاب دارد اما در ایران ۴۶ عنوان از او چاپ شده است!
احسان رضایی دیگر سخنران این نشست در توضیح انتظارات یک فرد کتابخوان از یک مجموعه گفت: صحبتهایم را از آنجا شروع میکنم که من بهعنوان یک کتابباز از مجموعه چه میخواهم و چه توقعاتی دارم. همه ما میدانیم که عمر کتاب از عمر انسان بیشتر است و همه آنهایی که با کتاب سروکار دارند، دوست دارند که خودشان را به یک شکلی در کتابخانههای دیگران ماندگار کنند. برای مثال ناشران تلاش میکنند، کاری انجام دهند که کتابهایشان در کتابخانهها با کتابهای سایر ناشران متفاوت باشد. برای مثال همه کتابهای نشر ماهی یک عطف نارنجی رنگ دارند تا همه ما هر جا آنها را دیدیم متوجه شویم که این کتابها متعلق به نشر ماهی است.
وی ادامه داد: یکی از هدفهای مجموعهسازی نیز همین است؛ یعنی کتابهایی با یک سری شکل و شمایل خاص و متفاوت که در کتابخانهای باشند تا از نظر اقتصادی علاقهمندان برای کامل کردن مجموعه تلاش کنند. حال اگر ظاهر را کنار بگذاریم، بحث محتواست که مجموعه را متفاوت جلوه میدهد. ما بازار کتابی داریم که خودش خیلی به این موضوع که چه کتابی خوب است و باید چاپ شود، اهمیت نمیدهد و بیشتر به این نگاه میکند که چه کتابی بیشتر فروخته میشود.
این کارشناس حوزه کتاب و ادبیات با اشاره به بازار نشر ایران گفت: دوستان حساب کرده بودند که موراکامی روی هم رفته ۳۰ عنوان کتاب دارد اما در ایران ۴۶ عنوان کتاب از او چاپ شده یا ساراماگو ۲۰ عنوان کتاب دارد که در ایران ۶۷ عنوان کتاب از او موجود است یا طبق همین آماری که ایبنا منتشر کرد از ۱۲ رمان خانم جوجومویز ۱۱۳ عنوان کتاب ترجمه در بازار است. بنابراین در چنین بازاری وقتی ناشری به سراغ مجموعه میآید، فکر میکند که چه محتوایی باید به مخاطب عرضه کند تا ارزشمند باشد.
مجموعه «سمر» یک ادبیات قصهگو است
این منتقد ادبی در توضیح دیدگاهش نسبت به مجموعه «سمر» اظهار کرد: من از پنج کتاب این مجموعه سه اثر را خواندهام و متوجه شدم که ما با یک ادبیات قصهگو طرف هستیم که به داستان تعریف کردن اهمیت بیشتری نسبت به بازیهای فرمی میدهد و همانطور که رامبد خانلری گفت، ما شاهد داستانهایی هستیم که به زندگی امروز مربوط است.
وی افزود: معمولا در کشور ما ساخت سریهای کتاب عمر طولانی ندارد و شاید موفقترین کار انتشار کتابهای نویسندگان روس به زبان فارسی بود. در حال حاضر نیز شاید موفقترین مجموعه، متعلق به جهان کتاب و مجموعه «نقاب» باشد که تا به امروز ۶۵ عنوان منتشر کرده است.با همه این تفاسیر با اینکه کتابهای پلیسی جهان کتاب از نویسندگان بسیار مطرحی بود، اما بسیاری از ما آن کتابها را نخواندهایم. رضایی در مقایسه مجموعههای منتشر شده ایرانی با خارجی گفت: در بحث مجموعههای ایرانی کار سختتر نیز میشود؛ چراکه در مجموعههایی که ما از آثار خارجی منتشر میکنیم، بسیار گزیده کار هستیم و بهترینها را انتخاب میکنیم و دستمان برای انتخاب بسیار باز است اما در ادبیات داخلی به این شکل نیست و ما تعداد زیادی نویسنده داریم که میخواهیم از آنها کتاب منتشر کنیم اما نمیدانیم که عیار آنها چقدر است و آیا مخاطب از آنها استقبال میکند یا خیر.
وی ادامه داد: اینها را گفتم تا به اینجا برسم و بگویم که وقتی ما میخواهیم یک مجموعه منتشر کنیم تا این مجموعه وارد کتابخانههای خوانندگان شود، باید قبل از هر چیز برندسازی کنیم؛ بنابراین یا باید از شهرت دبیر مجموعه استفاده کنیم. برای مثال میگویند که خشایار دیهیمی دبیر فلان مجموعه است، پس بدون شک کتابهای خوبی منتشر شده است یا جدا از این میتواند ناشر چنان مطرح باشد که ما به اعتبار ناشر کتاب را تهیه کنیم.
این نویسنده در پایان گفت: من معتقدم که تبلیغات ضعیف بوده است و آن طور که باید و شاید کتاب در بازار دیده نشده است. ما در این مجموعه با صدای تازه داستاننویسی روبهرو هستیم؛ قصههایی که بازتاب زندگی امروز هستند. من ویژگیهای ظاهری این مجموعه را دوست دارم. هم قطع و هم جلد و هم فونت کتاب متفاوت است. برای این کتاب فونت خاصی طراحی شده که من آن را دوست ندارم اما این دلیل نمیشود که از ارزش کار بکاهم. طرح جلد را دوست دارم؛ گرافیک مینیمال دارد و خیلی شبیه به کتابهای پنگوئن است.
ادبیات در ۱۰۰ سال گذشته تحتتاثیر سیاست بوده است
عبدالرسول شاکری که آخرین سخنران این نشست بود، با اشاره به رمان فارسی گفت: واقعیت این است که پیش از مشروطه، پیدایش رمان فارسی تحت تاثیر گرایشهای روشنفکری در ایران بوده است و طی یک صده گذشته ادبیات فارسی و رمان و داستان کوتاه بیشتر تحتتاثیر سیاست بوده است. اگر ما نگاهی به رمانهای معروف دهه ۳۰، ۴۰ و ۵۰ بیندازیم، اقبال جامعه بیشتر تحت تاثیر فضای سیاسی و گفتمان چپ بوده است.
وی ادامه داد: بنابراین میتوان گفت که رمان فارسی بیشتر در قلمرو نسل گذشته قرار میگیرد که بیشتر نگاه چپ داشتهاند. برای مثال از میان این نسل میتوان محمود دولتآبادی را نام برد که هنوز در حال چاپ کردن کتاب است. اگر از آن آثار فاصله بگیریم یکی از مهمترین آثار «سورمهسرا»ی خانلری است که ضمن پایبندی به همه استانداردهای رمان مدرن و ژانر وحشت، کاملا فارسی است.
این مدرس دانشگاه در توضیح یکی از کتابهای این مجموعه با عنوان «سورمهسرا» گفت: «سورمهسرا» داستان سفری است به جهان مردگان، مکان اصلی قبرستانی دورافتاده به نام «سورمهسرا» است. راوی در این کتاب رنگ سورمهای را دوست دارد و سیاهی شب در سورمهسرا نیز سورمهای است. قبرستان در برهوت است اما سقف خانههای اطراف شیروانی است. رمان قصه رابطه مرد و زنی است. زن در سال ۱۳۶۴ به دنیا آمده و در سال ۱۳۸۹ مرده است و هنگامی که رویدادهای این کتاب روایت میشود، سه سال و هفت ماه و یازده روز از مرگ زن میگذرد.
وی در پایان گفت: راوی و شخصیت اصلی این کتاب با سفر به سرزمین مردگان میکوشد همسر خود را برای یک بار هم که شده دوباره ببیند و با او رودررو سخن بگوید. روایت این رمان همانند همه رمانهای مدرن کاملا ذهنی است و مخاطب این رمان نه واقعیت که بازتاب آن را در ذهن راوی میبیند و میشنود؛ به همین دلیل در این رمان ماهیت ذهنیتی مبنا دارد.