1. خانه
  2. /
  3. سمر
  4. /
  5. کاج‌های زرد

کاج‌های زرد

12,000 تومان
محصول در انبار
راویان داستان‌های «کاج‌های زرد» اغلب انسان‌هایی هستند که در مواجهه با یک موقعیت خاص مجبور به تصمیم‌گیری می‌شوند
شابک: 9789643293222

بیشتر بدانید…

عنوان اصلی

کاج‌های زرد

نویسنده

پونه ابدالی
تعداد صفحه

وزن

زمان انتشار

سایز

۲۱/۵x۱۳ سانتیمتر

مجموعه

مجموعه

0, 0, 0, 0
مجموعه

راویان داستان‌های کاج‌های زرد اغلب انسان‌هایی  هستند که در مواجهه با یک موقعیت خاص مجبور به تصمیم‌گیری می‌شوند و البته گاهی این موقعیت‌ها هستند که تصمیم  آدم‌ها را دچار خلل می‌کنند و آن‌ها مجبورند تن به آن چیزی بدهند که شاید خودشان خیلی تمایل به انجامش ندارند. آدم‌های این قصه‌ها با این‌که ممکن است تنها نباشند اما وجه «تنهایی» آنها پررنگ‌تر از وجه «اجتماعی» زندگی‌شان است. در این مجموعه مانند مجموعه قبل، پونه ابدالی نیم‌نگاهی هم به مسائل اجتماعی و حوادث پیرامون آن دارد مثل مهاجرت، خرافات،اعدام و … .

« هیچ کدام از لامپ‌های تزئینی روی بنا درست کار نمی‌کرد، بارها سیم کشی‌ها را چک کردیم. لامپ ها فقط یک روز روشن می‌ماندند و بعد ساعت یازده همان شب خاموش می‌شدند. من تازه بعد از سه سال این موضوع را فهمیدم، وقتی روز اول یک برقکار آوردم تا سیم‌کشی کل ساختمان را وارسی کند دیدم که همسایه‌ها چطور بهم نیشخند زدند. لابد انتظار داشتند که تا به حال من فهمیده باشم که عوض کردن لامپ چاره‌ی کار نیست. اما من نفهمیده بودم. کلاً آدم بی‌دقتی هستم. شاید به‌خاطر همین نفهمیده بودم یا شاید اصلاً برایم مهم نبود که چرا چراغ‌ها درست کار نمی‌کنند. ولی حالا که مسئولیتش گردنم بود حس می‌کردم باید دقتم را بیشتر کنم، اما طرح عوض کردن سیم‌کشی و راست و ریست کردن لامپ‌ها با شکست مواجه شد. به‌هرحال باید درست می‌شد، حتما یک برقکار در این شهر بود که می‌توانست مشکل را پیدا کند و این موضوع واقعا آن‌قدر کوچک و بی‌اهمیت بود که نمی‌شد به راحتی از آن گذشت.» (از داستان شولا)

 


 

نویسنده‌ای که از ادبیات به عکاسی رسید

 

پونه ابدالی در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا گفت: ” من از ادبیات به عکاسی رسیدم و بیشتر خودم را داستان‌نویس می دانم تا عکاس. در عین حال تاثیر مثبت عکاسی را بر نوشتن هم نمی‌توانم انکار کنم.”

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه داستان کاج‌های زرد نوشته پونه ابدالی از سوی نشر آگه منتشر شد. پونه ابدالی در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا درباره تازه‌ترین اثر خود گفت : این مجموعه دارای هشت داستان کوتاه است که مضمون اکثر آنها اجتماعی است. موضوعاتی مانند مهاجرت، خرافات و باورهای عامه مردم دست‌مایه نوشتن‌ام در این مجموعه بوده است. اما اگر بخواهم یک هسته مرکزی برای مضمون مجموعه‌ام در نظر بگیرم، تنهایی انسان مدرن چیزی است که در کل کتاب به چشم می‌خورد. این نویسنده در مورد آثار پیشین خود گفت: مجموعه داستان شاباجی خانم توسط نشر حوض نقره در سال ۱۳۸۸ از من منتشر شد که در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید و کاج های زرد دومین اثر منتشرشده‌ی من بعد از هفت سال است. در این مدت هم به عکاسی پرداخته‌ام و چندین نمایشگاه عکاسی برگزار کرده‌ام که با استقبال خوبی مواجه شده‌ام. نویسنده کاج‌های زرد در ادامه صحبت‌های خود درباره رابطه بین عکاسی و ادبیات عنوان کرد: من از ادبیات به عکاسی رسیدم و بیشتر خودم را داستان‌نویس می دانم تا عکاس. در عین حال تاثیر مثبت عکاسی را بر نوشتن هم نمی‌توانم انکار کنم. مجموعه داستان کاج‌های زرد نوشته پونه ابدالی در نشر آگه با همکاری نشر بان تحت عنوان نشر سمر در ۱۰۸ صفحه به قیمت ۱۰۰۰۰ تومان منتشر شده است.

 

ایبنا – خبرگزاری کتاب ایران – يکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶

 


برش یا قاچ واقعیت؟

 

«کاج‌های زرد» دومین کتاب پونه ابدالی است، و «کهن» نام اولین داستان مجموعه؛ «کهن‌» ‌روایتی ‌است از نیاز و وابستگی، دلبستگی و پیوند و درنهایت جدایی تلخ، بریده‌شدن بند نافی که شخص را تنها و بی‌پناه رها می‌کند به حال خود. کهن اسم روستایی ا‌ست با کمترین تعداد سکنه‌ ممکن. روستایی پرت‌افتاده و مرموز که رازی در آن نهفته مانده. فریال و فرهاد، خواهر و برادر، دوقولو، که در سرنوشت نیز مشترک‌اند. و از لحاظ عاطفی وابسته به‌هم. لااقل فریال که این‌گونه ا‌ست. او برادرش را «فرهاد من… فرهاد عزیز دردانه‌ من…» خطاب می‌کند و در جایی می‌گوید «اگر فرهاد نمی‌بود چه چیزی من را به زندگی بند می‌کرد؟» دست سرنوشت بر شانه‌ شخصیت‌ها سنگینی می‌کند -داستان با نگاه ثابت فریال بر شانه‌های ماکان به پایان می‌رسد- فرهاد راه رهایی از زنجیره‌ تقدیر شوم خانوادگی را یافته. سرطانی را می‌شود درمان کرد که انگار بر سنگ‌نوشته‌ این خاندان حک شده. درمان در روستای کهن است. فریال معترض می‌پرسد که در آن ینگه دنیا -فرهاد سال‌هاست که ساکن آن‌طرف آب‌هاست- درمانی برای سرطان نیست و آن‌وقت در کهن درمان می‌شود؟ حرف فریال از یک جهت درست نیست. آزمایش دی‌.ان.‌ای که تبار یهودی خواهر و برادر را مشخص کرده حاصل تکنولوژی‌ای ا‌ست که در غرب ممکن شده. فرهاد از آن سوی دنیا درمانگری را به نام نادیا در روستای دورافتاده و مرزی کهن یافته و خواهرش را به آنجا فرستاده تا لااقل او درمان شود و بماند. ماجراها به موازات هم پیش می‌روند. این تکنیک ویژه‌ ابدالی در تمام داستان‌های مجموعه‌ است: پیشبرد موازی وقایع. فریال عملا در سفر و در همراهی جوانانی که سفر زندگی‌شان است با چهره‌ دیگری از زیست انسانی روبه‌رو می‌شود. درد مشترک، انسان‌هایی را هم‌مسیر و هم‌سفر کرده و درک این زیست شاید همان میراثی ا‌ست که فرهاد برای خواهرش به‌جا گذاشته تا بتواند خشونت تلخ بریده‌شدن بند ناف را تاب آورد. داستان دوم مجموعه نامش «شولا» است. در لغت‌نامه معین در برابر شولا نوشته شده: خرقه، جامه‌ گشاد و بلندی که روی لباس‌های دیگر می‌پوشند. وقایع موازی این داستان، از یک طرف تلاش زنی باردار برای برقرارکردن نظم و آرامش در ساختمانی‌ است که او مدیرش شده؛ و از طرف دیگر مقاومت ساختمان است در برابر این تلاش. ساختمان گره کوری‌ است لاینحل. در این میان تقه‌هایی که نیمه‌های شب به در می‌خورد و عروسک‌های پارچه‌پیچی که بوی نفت می‌دهند و بنا به گفته‌ سرایدار طلسم هستند، ترس را به جان زن پابه‌ماه می‌اندازد. زن بیش از هر چیز نسبت به بچه‌اش حساس است، به خاطر او از خیلی از عادت‌هایش گذشته. عادت قرص‌خوردن که به آن در حد اعتیاد وابسته بوده. مدام آب سرد می‌خورد تا آرام شود، آنچنان که دکتر گفته. تقابل زن و ساختمان در لوای خرده‌ماجراهایی به صف‌کشی نیروها بدل می‌شود. لامپ‌هایی که به عقیده برقکار هیچ مشکلی ندارند اما کار نمی‌کنند. و عبارت «زکی! نه بابا؟» که نوشته شده بر کاغذی که زن بر دیوار راهرو گذاشته. دوربین مخفی از کار افتاده و همسایه‌ها مستعد تنش‌اند. در ظاهر داستان شرح همین‌هاست. تلاش زنی باردار-زن در وضعیتی آسیب‌پذیر- در جایگاه مدیر ساختمان و در برابر ساختمان. اما در باطن داستان شرحی‌ است روانشناختی از درونیات زن. شولا. چراغ‌های ساختمان و لامپ‌های سردر اگر که خاموش بمانند، ساختمانی که در روز «عفریتی ا‌ست بدقواره» در شب «دیوی خفته» می‌شود. ساختمان هر شب در نبود چراغ شولای تاریکش را می‌پوشد. داستان شرح مادرانگی در خطر است و ساختمانی که به‌مثابه مفهومی امن، از همه‌سو تهدید می‌شود.

داستان سوم: «کاج‌های زرد». پشت پنجره شرکت، جرثقیل زردی‌ ایستاده در انتظار فردا. قرار است شخصی را اعدام کنند. همه پذیرفته‌اند جز یکی. برای همه اعدام این شخص امری عادی و حتی عادلانه‌ است جز برای یک نفر «یک جای کارش می‌لنگید و بابک نمی‌فهمید اشکال از کجاست.» بابک به احتمالات فکر می‌کند. مثل دیگران غرق است در کار و فکرش در پی سود و منفعت اما در این مورد خاص وجدانش مزاحم شده، احساس تقصیر می‌کند. یاسمن کسی که در کنار بابک تصمیم‌گیرنده‌ نهایی ا‌ست به‌ظاهر او را می‌فهمد اما نفع را بر انسانیت جریحه‌دارشده ترجیح می‌دهد. او که از همه به بابک نزدیک‌تر است پرزورتر از دیگران بابک را وادار به کاری می‌کند که نمی‌خواهد. عکاس‌ها مجوز دارند و پنجره این شرکت بهترین منظر است برای نظاره و عکاسی مراسم اعدام. بابک راضی نیست. هم با عکاسی و اجازه‌دادن به عکاس‌ها و هم با کل ماجرا. یاسمن فکر منافع شرکت است. اجازه عکاسی را به عکاس‌ها می‌فروشد و در این میان از نارضایتی بابک به نفع بالابردن نرخ احتمالی استفاده می‌کند. بابک سردرد دارد. بابک پریشان است. ذهن آشفته بابک همچون کاج‌های زرد میدان است. «توی سرش هزاران هزار درخت کاج به‌هم می‌پیچند و شاخه‌های تردشان توی هوا پودر می‌شود.»

به دو دلیل پرداختن به مجموعه داستان ابدالی را به همین شرح مختصر سه داستان اول ختم می‌کنیم: یکی اینکه امکان پرداختن به تک‌تک داستان‌ها که هر کدام فرم و درونمایه‌ای خاص خودشان دارند فراهم نیست. و دوم اینکه به گمان نگارنده پنج داستان دیگر این مجموعه شاخص نیستند. پدیده‌ای که در مطالعه‌ مجموعه‌های داستان کوتاه زیاد با آن برخورد می‌کنیم در اینجا نیز اتفاق افتاده. دو سه داستان با طرح گسترده و پیرنگ فکر شده و طرحی دقیق؛ و داستان‌هایی لاغر و محدود و کم‌جان که از پی می‌آیند. قول معروفی ا‌ست که می‌گوید داستان کوتاه برشی ا‌ست از واقعیت. در این مجموعه‌ها داستان‌های ابتدایی برشی از واقعیت‌اند اما هرچه جلوتر می‌رویم انگار نویسنده به قاچ‌های کوچک‌تری از «واقعیت» بسنده می‌کند.

مجید صابری (منتقد و داستان‌نویس، از آثارش: چهره‌ای خالی از سکنه)

روزنامه آرمان – یک‌شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ – شماره ۳۴۸۶


مجموعه‌ی سمر در نشر «بان»
نسخه سياه و خاكستری

از ديگر داستان‌هايی كه در مجموعه‌ی «سمر» چاپ شده است زير عنوانِ «مجموعه خاكستری»،‌ مجموعه‌داستانِ «كاج‌های زرد» نوشته پونه ابدالی است. اين كتاب با محوريتِ مفاهيمی چون تنهايی و ترس نوشته شده است و ترس و موقعيت عجيب و پيچيده‌ای كه آدم‌ها در تنهايی تجربه می‌كنند و جالب آنكه اين رمان تنهايی را در بستر وقايع اجتماعی پررنگ و مسئله‌سازی چون اعدام و مهاجرت و خرافات پيگيری می‌كند. رمان از همان ابتدا از تنهايی و خلوتِ راوی آغاز می‌شود اما در ميان هياهوی جامعه. چنان‌چه در داستان اولِ مجموعه «كهن» می‌خوانيم. «توی فكر و خيال خودم بودم و از پنجره اتوبوس به جاده‌ی خشك و بی‌بار و درخت نگاه می‌كردم، راننده فارغ‌بال از سليقه‌ی مسافران، حميرا گذاشته بود و سيگار می‌كشيد و يك‌دستی فرمان را چسبيده بود، دست ديگرش كجا بود؟ ليوان چايش را از پنجره بيرون برده بود تا كمی چايش سرد شود.» راوی در فكرِ ايميلِ برادرش است، برادری كه حالا از او دور است. «فرهاد تنها كسی بود كه توی دنيا داشتم. يك روزی مثل همه آدم‌های دنيا تو خانواده داری و شلوغی و درس می‌خوانی و كار می‌كنی و دنيا به كامت هست و اصلا نمی‌فهمی چطوری ساعت‌ها می‌گذرد. يك روزی هم كه خيلی دير نيست، دور هم نيست، دوروبر خودت را نگاه می‌كنی و می‌بينی كسی را نداری. نه اين‌كه نداری، كس‌وكارت يا مرده‌اند يا نيستند كنارت. دورند از تو، حالا كجا هستند و به چه طريق، ديگر مهم نيست، مهم اين است كه تنها شده‌ای و اين‌كه بخواهی چطور با اين تنهايی كنار بيايی هزارجور فكر و خيال به سرت می‌آيد و هزار راه‌حل و برنامه می‌چينی و روزت را شب می‌كنی، مهم شب است، شب كه می‌رسد و سايه‌ی سنگينش روی مبل‌ها و تخت و كاشی‌ها و پرده می‌افتد، آن‌وقت است كه تنهايی سرريز می‌شود از همه‌جا.» مجموعه‌داستانِ «كاج‌های زرد» هشت داستان دارد با نام‌های «كهن»‌، «شولا»، «كاج‌های زرد»، «دامن»، «يقه آرشال»، «سخت‌پا»، «موی نسرين» و «دو صفر يك».

 

روزنامه‌ی شرق/ شماره ۳۱۱۹ / دوشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۷